محمدجعفر جوشن
محمدجعفر جوشن
امام علی (ع):
نمی بینی نادان را مگر این که کارش یا افراط است و یا تفریط
نهج البلاغه، حکمت 70
محمدهادی علی بابایی
مهدی صنعتی
علی عزیزی
آرشام بهمن نژاد
علی قنبری
محمدجواد مردانی
سیّد مصطفی حسینی
سیدمحمدجواد مشکات
غلام رضا زارع قشلاقی
حسین سلطانی
علی قنبری کوهنجانی
مهدی دهقان سیمکانی
در ادامه سلسله برنامه های مشاوره ای مدرسه نخبگان یک، جناب حجت الاسلام قاسم عارف جهت برگزاری کارگاه و مشاوره روش تحصیل علوم مختلف در مدرسه حور بهم رسانیده و ضمن ارائه راه کارها و روش های صحیح به سوالات طلاب محترم پاسخ گفتند.
معاونت تهذیب مدرسه به منظور رفع مشکلات طلاب پایه اول در مبحث برنامه ریزی علمی اقدام به برگزاری کارگاه برنامه ریزی علمی با حضور حضرت حجت الاسلام و المسلمین صحرایی مدیر مرکز تخصصی تفسیر قرآن کریم استان فارس نموده که اولین جلسه آن در تاریخ شنبه 18 بهمن ماه برگزار شد.
بسیاری از مشکلات زناشویی و خانوادگی ناشی از اشتباهی است که پسر و دختر در انتخاب خود داشته اند.یکی از بهترین و شاید تنهاترین راه برای شناخت طرف مقابل برای ازدواج برگزاری یک جلسه خواستگاری صحیح و حساب شده است.اما اینکه چطور دختر و پسر در جلسه خواستگاری بتوانند به روحیات و افکار طرف مقابل اطلاع پیدا کنند و تقریبا خیالشان راحت باشد که انتخاب درستی خواهند داشت؛نیاز به یک مهارت هایی دارد که ما سعی کرده ایم آن را در ضمن چند نکته در فایل صوتی زیر بیان کنیم.البته در تکمیل این فایل صوتی مطالب دیگری نیز هست که انشاءالله بزودی در همین پست قرار خواهم داد. توصیه می کنم قبل از خواستگاری این فایل ها را که توسط حجت الاسلام علی سهراب پور تهیه شده است و حاصل تجربیات مشاوره ای ایشان است را حتما گوش دهید
ابوذر را کُشتند!
هیچ وقت استادش را این اندازه غمگین و نگران ندیده بود. از ده سال پیش که به اصفهان آمده بود، هر روز صبح، به شوق آموختن، به سوی خانه ساده و باصفای استاد می شتافت و تا وقت نماز ظهر، رو در روی او می نشست. امّا آن روز سرد زمستانی، نه از لبخند همیشگی استاد خبری بود و نه از آمادگی او برای درس گفتن. جز سکوت، چیزی در میان آنان ردّ و بدل نمی شد، و شاگرد می دانست که باید منتظر باشد تا استاد، خود به سخن آید.
وقتی میگفتم "بله" همهی امیدم به دو کتاب خوبی بود که دربارهی این موضوع داشتم. موضوع، "عقل گرایی در تفسیر المیزان" بود، و جواب بلهی من، به درخواست مقاله ای دربارة آن.
بله را دادم و یکراست آمدم خانه. کتابها را پیدا کردم؛ یادم آمد که یکی را پارسال خواندهام و دیگری را هنوز از شرمندگیاش در نیامدهام. آن را که مثلاً خواندهبودم، به قول علما تورّق کردم؛ امّا ناگهان یک بار دیگر متوجّه همان واقعیّت تلخ و تکراری شدم: تقریباً هیچی از آن یادم نمانده بود! راستی چرا؟ حافظهی من که بدک نیست. پس چرا تقریباً هیچی از کتابی که پارسال خواندهام، در خاطرم نماندهاست؟ اگر مقصود از خواندن، فهمیدن و یادآوری آن در مواقع لزوم است، این نوع کتابخوانی چه سودی دارد؟ مگر اینکه قصد دیگری از خریدن کتاب و خواندن آن داشتهباشیم!